حضرت فاطمه معصومه (ص)در یکم ذی القعده سال 173 ه.ق در مدینه چشم به جهان گشود ایشان خواهر بزرگوار حضرت امام رضا (ع)ودختر امام موسی کاظم (ع)هستن نام مادر بزرگوار ایشان نجمه خاتون می باشد ،نجمه خاتون از زنان بافضیلت وباکرامت زمان خود می باشند .
امام رضا(ع)می فرماید:«کسی که او را از روی معرفت به شأن و مقامش ،زیارت کند پاداش او بهشت است.»
امام صادق(ع)می فرماید:"اِنَّزیارتَهاتَعدِلُ الجَنَّةَ"«همانا زیارت او برابر کسب بهشت است.»
عفان بصری از امام جعفر صادق (ع)نقل می کند که فرمود:"آیا می دانی چرا قم را قم نامیده اند؟"عرض کردم :"خدا ورسولش وشما آگاهترید."فرمود:«به آن قم گویند چون “اهل قم"با قائم آل محمد(عج) اجتماع می کنند و با او قیام می کنندو بر فرمانبرداریش استوار می مانند واو را یاری می کنند.”
القاب آن حضرت
1.طاهره 2.حمیده 3.بَرّه 4.رشیده
5.تقیّه 6.سَیّده 7.اُختُ الرّضا…..
امام رضا(ع)می فرماید:
“مَن زارَ المَعصُومَةَ بِقُم کَمَن زارَنی"«هر کس حضرت معصومه را در قم زیارت کند همانند کسی است که مرا زیارت کرده باشد.»وهمچنین ان حضرت نام معصومه را برای خواهر گرامیشان انتخاب کردند.
چرا حضرت معصومه ازدواج نکرد؟
در پاسخ این پرسش دو مطلب گفته شده:
1.دختران امام کاظم (ع)به ویژه حضرت معصومه(ص) در سطحی از کمالات بودند که برای خود کفو و همسر مناسبی نیافتند ،تا با او ازدواج کنند ،امام کاظم(ع)به انها سفارش کرده بود که با رأی و مشورت برادرشان حضرت امام رضا (ع) ازدواج کنند این سفارش و قرائن دیگر بیانگر این است ،که باید برای انها همسر مناسبی باشد .با توجه به اینکه در مورد حضرت زهرا (س)امام صادق (ع)می فرماید:«اگر خداوند متعال ،علی (ع)را برای فاطمه(س)نمی افرید ،در سراسر زمین از حضرت اددم گرفته تا هر انسانی بعد از او ،همسر وهمتای مناسبی برای فاطمه(س)پیدا نمی شد.»
2.ترس و خفقان از حکومت عباسی باعث شده بود که کسی جرأت نمی کرد با دختران امام کاظم ازدواج نماید.
کرامات حضرت معصومه(ص)
حال بهبرخی از کرامات بانو حضرت معصومه اشاره می نماییم:
1.شفاعت همه عالم
شبی میرزای قمی -صاحب قوانین-را در عالم رویا دیدم از محضر مقدسشان سوال کردم:
“آیا شفاعت اهل قم به دست حضرت معصومه(ص)می باشد”
با قیافه اعجاب آمیز ی به طرف من نگاه کرد و فرمود:"شفاعت اهل قم با منست،شفاعت عالم با حضرت معصومه(ص) می باشد.
2.دیدن حضرت معصومه (ص)در خواب
یکی از سادات برقعی برای مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم روحانی نقل کرده بود که هر وقت به حرم مشّرف می شدم یک سنار به کفشدار می دادم این کار به صورت مرسوم درآمد،دیگر نتوانستم ترک کنم وهر بار یک سنار دادن بر من مشکل بود ،چند روز به حرم مشرف نمی شدم .
شبی حضرت را در خواب دیدم به من فرمود:"آیا برای این که فلان مقدار به کفشدار ندهی به حرم نمی آیی؟”
آخرین نظرات